جدول جو
جدول جو

معنی موقوف شدن - جستجوی لغت در جدول جو

موقوف شدن(حِ دَ)
ترک شدن و برطرف گشتن. (ناظم الاطباء) ، بسته شدن. مشروط گشتن. وابسته شدن. متعلق گشتن، بازداشته شدن. بازداشت شدن. توقیف گردیدن: تا مرد را بیفکندند و به غزنین آوردند موقوف شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 138)
لغت نامه دهخدا
موقوف شدن
رها شدن از میان رفتن، وابسته شدن از بین رفتن ترک شدن، معلق شدن به منوط بودن به
فرهنگ لغت هوشیار
موقوف شدن
متوقف شدن، تعطیل شدن، ممنوع شدن، ترک شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بر انداختن ناروا خواندن، وابسته کردن باز داشتن باز داشت کردن، از بین بردن ترک کردن، معلق کردن وابسته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وا گذار شدن، بستگی یافتن واگذار شدن (کاری بکسی)، محول شدن (کاری بوقتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسوس شدن
تصویر موسوس شدن
بوسوسه افتادن بهوس افتادن: (لب از ترشح می پاک کن برای خدا که خاطرم بهزاران گنه موسوس شد) (حافظ. 113)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسوم شدن
تصویر موسوم شدن
نشان کرده شدن، داغ نهاده شدن: (طریق خلاص و مناص از خصمان بی محابا ما را همین است که بداغ بندگی تو موسوم شویم) (مرزبان نامه . . 1317 ص 173)، شناخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصول شدن
تصویر موصول شدن
پیوند یافتن متصل شدن پیوند یافتن: (ملکشاه. . روی... بهیچ طرف... ننهاد که وصول آن مقصود بحصول موصول نشد) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 29)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکشوف شدن
تصویر مکشوف شدن
آشکار شدن، برهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصروف شدن
تصویر مصروف شدن
بکار رفتن صرف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفقود شدن
تصویر مفقود شدن
گم شدن، از میان رفتن گم شدن ناپدید گشتن، از بین رفتن: (و از جوانان شهر بسیار مفقود شدند) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 40)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشعوف شدن
تصویر مشعوف شدن
شاد شدن خوشحال گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرقوم شدن
تصویر مرقوم شدن
نوشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
ور شکستن، از کار ماندن، ایستادن درنگ کردن درنگ کردن، در محلی ایستادن، تعطیل شدن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصوف شدن
تصویر موصوف شدن
زابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
یگانستن الفت گرفتن متفق شدن: بلطف استمالت او بر سلوک جاده استقامت موتلف و متفق شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
باز ایستادن، ایستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
Hinge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
charnière
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
dobradiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
দড়ি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
दरवाजे की कुंडी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
Scharnier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
scharnier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
петля
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
петля
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
ヒンジ
دیکشنری فارسی به ژاپنی